با بالغ شدن در زندگی با شگفتی های زیادی در مورد سلامتی خود روبرو می شویم. من تا اوایل 70 سالگی متوجه نشدم که بیماری ریوی و قلبی دارم. با این حال ، من هرگز به وضعیت بحرانی قلبم پی نمی بردم ، اگر بیماری غیر مرتبطی نداشتم که مرا به بیمارستان بفرستد.
فوریه گذشته ، من دچار عفونت شدیدی شدم که سه روز متوالی من را در بیمارستان بستری کرد ، از جمله یک ماه کامل بدبختی در خانه. من از لرز شدید و دردهای عضلانی در سراسر بدنم رنج می بردم. پس از انجام آزمایشات آزمایشگاهی ، اشعه ایکس و دکتر متخصص قلب در مشهد اسکن کامل گربه از بدن ، علت آن مشخص نشده است.
سه ماه بعد من به پنومونی مبتلا شدم ، عمدتا به دلیل ضعیف شدن بدن در اثر عفونت. در اواخر ژوئیه ، من توسط پزشک مراقبت های اولیه با من تماس گرفتند تا وی را ملاقات کرده و اطلاعات پزشکی را دریافت کنم.
من به ملاقات او رفتم و او نتایج اسکن گربه را که در ماه فوریه در بیمارستان گرفته شد به من داد. او گفت: “تایید شده است که شما سرطان ندارید ، اما رسوبات کلسیم گسترده ای در عروق قلب نشان می دهد.” او توصیه کرد که در اسرع وقت به متخصص قلب مراجعه کنم.
در اوایل ماه اوت ، من از یک متخصص قلب مرتبط با بیمارستان اموری در آتلانتا دیدن کردم. او به همان گزارش پرداخت و تصمیم گرفت یک آزمایش استرس و اسکن گربه را برنامه ریزی کند ، اما فقط برای ناحیه قلب.
این فاجعه یکی پس از دیگری بود. من در حال حاضر از آسم شدید رنج می برم که با Dulera (داروی آسم) آن را کنترل می کنم. بنابراین ، با بدترین خبر زندگی ام ، تست استرس را انجام دادم ، و البته ، آن را کنار گذاشتم! چند روز بعد برای اسکن قلب با گربه رفتم و این عمیق ترین ترس های من را تأیید کرد.
وقتی در دومین ویزیتم به متخصص قلب مراجعه کردم تا تست استرس و نتایج اسکن گربه جدید را مرور کنم ، خبر بدتری که احتمالاً نمی توانستم دریافت کنم. دکتر چند گزینه برای انتخاب به من داد ، اما همه چیز به میز عمل انجامید.
من ترجیح دادم برای “کاتتریزاسیون قلب عمل قلب” ارسال کنم. به من گفته شد که این روش میزان آسیب ناشی از کلسیفیکاسیون عروق را تعیین می کند. سپس جراح تصمیم می گیرد که آیا شریان ها را با استنت ، در همان زمان و یا ترمیم کند یا یک عمل بای پس را یک هفته یا بعد ترتیب دهد.
هیچ یک از دو گزینه جذاب به نظر نمی رسید. اما یک عملیات بای پس من را در شرایط بسیار سختی قرار می داد. من دریافتم که دوره بهبودی از یک ماه تا دو ماه در رختخواب است ، از جمله یک هفته کامل در بیمارستان.
من تنها زندگی می کنم و نمی توانم خودم را مجبور کنم که به فرزندان بزرگسالم وابسته باشم تا به من کمک کنند. دو نفر والدین شاغل با فرزندان خود هستند و کوچکتر در ساختن حرفه وکالت خود کاملاً مشغول است. با این حال ، فشار خانواده ام بر من بود تا در مورد “وضعیت بحرانی” ام کاری انجام دهم. متخصص قلب و عروق من برنامه را به وضوح بیان کرد ، و اگر کاری در مورد آن انجام ندهم ، در هر زمان ممکن است دچار حمله قلبی شوم!